داستان

Tuesday, June 03, 2008

راهبۀ زیبا


در یک شهربزرگ و آباد، که صدای ناقوس ها در آسمانش لحظه ای قطع نمیشد، رهبر دینی جهان، با وضع آشفته و پریشان درتاریکی شب، از مشاهدۀ زبانه های آتش در یک معبد قدیمی که زیارتگاه ملیونها زائر و مؤمن جهانی بود چنان وحشت زده شد که قدرت تکلم را از دست داد.
ده ها پزشک و پرستار بالاسررهبر گردآمده سعی کردند سلامتی رهبر را بر گردانند و زبانش را باز کنند. از قول راهبۀ جوانی که پرستار ویژۀ رهبربود و زیباترین ولوندترین راهبه ها، گفته شد که از چندی پیش ، رهبر با مشاهده آتش ازمقبرۀ برخی امامزاده ها که دردل شب شعله برمیکشیدند نگران شده تا جائی که دراثر ترس و وحشت، نتوانسته تکالیف مذهبی را بجا بیاورد! راهبۀ زیبا روایت کرده که :
«رهبر با مشاهدۀ شعله های سرکش آتش در دل گورستان، دستور داده هیئت تازه ای بازدید مقابر را بار دیگر با دقت انجام دهند.
در حین بازرسی معلوم شد که اخیرا سه راهب و راهبه در آن قطعه دفن شده اند. مسئول مستقیم اداره حفاظت از میراثهای فرهنگی، که تصدی مقام وزارت ارشاد را نیز برعهده داشت، تآیید کرده که به ظن قوی، گنهکار، یا گنهکارانی در بین تازه درگذشتگان بوده که باعث برافروخنه شدن آتش خشم خدا شده و خواب خوش رهبر را بهم زده است ! دستور نبش قبر و انتقال آنها به گورستان نا خدایان صادرشد .

مردم برای تماشای یک کارناوال هنری به پایتخت هجوم برده بودند. رهبر در بستر بیماری بود و در حلقۀ محارم با عده ای پزشک و پرستار. بعداز هفته ای سرپرست امورنبش قبرها خبرآورد که کارگران به موارد شگفت آوری برخورد کرده اند که مایه حیرت شده. وبه دستور مسئولان شورای معابد برای حفظ مصالح ملی ازادامۀ کارجلو گیری شده است

در بازدید محل معلوم شد که سرپرست امور حفاری، اشتباه بزرگی مرتکب شده، به جای خاکبرداری از قبور تازه درگذشتگان، از امامزاده های قدیمی خاکبرداری کرده و درنتیجه اسکلتِ چاریایان، از قبیل خوک و الاغ و خرس های وحشی، که مدتهاست نسل شان ازآن منطقه رخت بربسته به دست آمده است. کارگر حفاری که مرد مؤمنی بوده، دراثر مشاهدۀ چنین وضع رقت باری دچارسکته شده جا به جا مرده است.
شورای عالی، سرپرستان معابد تصمیم گرفتند که با مشورت رهبر این آبرو ریزی را خاتمه بدهند. پزشکان شدیدا مخالفت کردند. گفتند با این خبر رهبر را ازدست میدهیم. ایشان توان و تحمل شنیدن این خبر وحشتناک را نخواهد داشت! پس از شور و مشورت زیاد، راهبه مخصوص پذیرفت که مسئله را حل کند.
اعضای شورایعالی معابد با شنیدن این خبر نفس راحتی کشیدند.
سکتۀ رهبر، به ناگهان در شهر پیچید. با مرگِ او سرو صداها خوابید.
قندیل های نورانی و چراغ های امامزاده ها روشن شد.
زائران مسیح در صف های طولانی رهبررا تا خانۀ آخرت بدرقه کردند.
.روزنامه ها خدمات برجستۀ راهبۀ زیبا را ستودند.